واکنش دولت کانادا به نتیجهی انتخابات در ایران نمونهی استاندارد از کمسوادی ایدئولوژیک و تفوق ایدئولوژی بر منطق در حاکمیت و دولت است. این رفتار نشان میدهد که نه تنها حکومت ایران در برخورد سیاه و سفید با امور سیاسی تنها نیست بلکه از قضای روزگار میتواند مشابه خود را در میان دول غربی و دموکراتیک بجوید.
چرا از عبارت «کمسوادی ایدئولوژیک» استفاده میکنم؟ از مظاهر کمسوادی عدم توانایی در دستهبندی مباحث و وقایع پیرامونی ست. برای کسی که از علوم تجربی کم میداند، سرطان، سرطان است. او فرق چندانی بین سرطان پوست که معمولن بیماری خوشخیمی ست و مثلن سرطان تخمدان که کشندگی بالا دارد، قائل نیست. کافی ست به او بگویید فلانی سرطان گرفته تا یک واکنش استاندارد از او ببینید: «ای بابا! طفلک! پس دیگر عمرش به دنیا نیست!» برای کسی که بیشتر میداند اما از ارگان بیمار گرفته تا مرحلهی بیماری و تا ژنتیک بیماری ،جملگی، در را بر تفاسیر جدیدی از میزان بقای بیمار و بقیهی مسائل مربوط به بیماری او میگشاید. ایدئولوژی یعنی جواب واحد دادن به تمام مسائل دنیا و کمسوادی هم یعنی همین عدم اشراف به جزئیات و ناتوانی در طبقهبندی کردن و تحلیل موضوع: اسرائیل و امریکا بد است و ربطی هم به چپ و راست و میانهاش ندارد؛ ایران بد است و ربطی به انتخابات آزاد و نیمهآزاد و تقلبی هم ندارد. دموکراسی و حقوق بشر با نگاه ایدئولوژیک یک نقطه است و تمام.
انتخاباتی که پشت سر گذاشتیم، شاهدی بود بر بلوغ سیاسی مردمانی که در تلاش برای جستن راهی میانهاند؛ راهی که نه خواستههای مشروعشان اعم از آزادی زندانیان سیاسی، جلوگیری از کلهشقیهای بینالمللی، و چارهجویی برای معضلات اقتصادی زمین بماند و نه پرخاش و انقلابیگری و طغیان زمینشان را بسوزد و ایرانشان را سوریهای دیگر کند. دولت کانادا -بر خلاف دیگر دول غربی که یا سکوت کردهاند و یا لب به تحسین رایدهندگان ایرانی گشودهاند- در مقابل رئیسجمهور منتخب را دستنشاندهی رهبری نامیده است و گفته است هرگونه تغییر در رفتار جمهوری اسلامی ایران منتفی ست. از طرفی البته سخنگوی سیاست خارجی حزب مخالف دولت در پارلمان کانادا از این موضعگیری به درستی به «سیلی نواختن بر صورت ملت ایران» تعبیر کرده و تعجب خود را ابراز داشته است.
آن چیزی که دولت کانادا و نمونههای وطنی او در ایران و سراسر دنیا نمیبینند یا آگاهانه خود را به ندیدنش میزنند، صفر و یک نبودن امر سیاسی ست. بر کسی پوشیده نیست که در طی چند روز اخیر فضای سیاسی در ایران چنان زیر و رو شده است که مقاومت در برابر آن به آسانی و به سرعت از پس احدی برنمیآید. حسن روحانی که هیچ، حتی سعید جلیلی هم در برابر چنین فضایی که شهر به شهر ایران را در نوردیده است و از صدا و سیما بگیر تا کنفرانس مطبوعاتی را هم در امان نگذاشته است ناچار به عقبنشینی ست. در فضایی که مولود پایمردی مردمی فهیم، زخمخورده، و صبور در طی سالیان متمادی ست، میتوان فرصتها را یک بار دیگر با پراکندن بذر کینه سوزاند یا رفتاری بالغ داشت و باز گام به گام و منطقی پیش رفت و رفتارهای صحیح حاکمیت یا حتی دشمن را ستود. قواعد ابتدایی علم روانشناسی ست این ها… رفتاری را که پاداش دهی تقویت و تکرار میشود و اگر مدام تقبیح و تحقیرش کنی، سرانجام خاموش خواهد شد.
شب بعد از انتخابات، شعارهای زیادی در خیابانهای ایران شنیده شد. بارها از زندانیان سیاسی یاد شد و رسا نام میرحسین و کروبی فریاد شد. اما شعار «مرگ بر دیکتاتور» کجا ست پس؟! ما که بیشماریم، ما که پیروزیمان را توی چشم بدخواهان و دروغگویان فرو کردهایم، چرا امروز خواهان مرگ برای این و آن و تغییر رژیم و اسقاط فلان و بهمان نباشیم؟! چون ما مانند غالب کارشناسان VOA به دنبال جایگزینی باباشاهی با باباشاه دیگر نیستیم. میرحسینها داشتهایم که به ما بیاموزند از دمیدن در «کیش شخصیت» بپرهیزیم و کماکان «شعلههای امید را در سینههامان حفظ کنیم». ما یاد گرفتهایم رفتار درست بدخواهمان را تحسین کنیم تا او تصحیح و تصحیحتر شود. در عین حال فهمیدهایم اگر طرف خاتمی هم باشد و ما دائم برای رفتار غلطش دست بزنیم و برای رفتار صحیحش رو ترش کنیم، اسرائیلمان میشود و به جان خودمان میافتد. این همان رفتار بالغی ست که ملت ایران نشان میدهد و دولت کانادا یا کانادایی های وطنی که هنوز همهی ما را بازیچهی بیت ملکهی انگلیس و بیت رهبری میخوانند یا روحانی را چونان خاتمی «سوپاپ اطمینان» خطاب میکنند از انجام دادنش عاجز است. گویی که کودک خردسالی ست که پفک نمکی میخواهد؛ برای او پفک نمکی بزرگترین موهبت دنیا ست که همهی هستیش در حال حاضر بسته به او ست؛ به کمتر از پفک نمکی راضی نیست و اصولن چیز زیادی غیر از پفک نمکی هم ندیده است که دلش بخواهد یا نخواهد؛ و برای رسیدن به آن هم کاری جز پا بر زمین کوفتن و جیغ زدن و توهین و لجبازی بلد نیست.
5 دیدگاه
Comments feed for this article
جون 18, 2013 در 10:30 ب.ظ.
فرنام شكيبافر
در اين زمينه دولت كانادا مصداق از پاپ كاتوليكتر بودن هست!
توي كانادا استيون هارپر توي سياست خارجي برخلاف اقتصاد خوب عمل نكرده.از اين نوع سياست خارجي كانادا نسبت به ايران علاوه بر اينكه منافع مشترك ايران و كانادا آسيب ميبينه (به خصوص حالا كه دولت ميانهرو در ايران روي كار اومده)، متأسفانه چون مهاجر ايراني در كانادا زياد داريم اين عزيزان هم حتماً اذيت ميشن.
گويا در چند ماه اخير مهاجرهاي ايراني رو دولت كانادا باهاشون خوب رفتار نكرده (مثل بسته شدن بعضي حسابهاشون در بانكها). اين نحوه برخوردشون درست نيست. از دولت يك كشور توسعهيافته و متمدن كه در دنيا تا قبل از اين دولت محافظهكار فعليشون به صلحجويي شهره بودن بيش از اين انتظار هست.
جون 18, 2013 در 10:39 ب.ظ.
ترسا
دقیقن فرنام جان… جای تاسف داره هرچند اینجا تو کانادا ،ما داریم سعی می کنیم با فرستادن جمعی ایمیل و نامه اعتراض خودمون رو نشون بدیم. دولت فعلی کانادا آخرین باقیمانده نئوکان ها تو دنیاست و وقتی حدود 10% جمعیت یک کشور اصولن مهاجران تازه از راه رسیده هستند که اصلن حق رای ندارند، تعداد زیادی هم چیزی از ساختار سیاسی نمی دونن که بخوان تو انتخابات شرکت کنند، و نهایتن جنس مردم یک کشور مهاجرپذیر جنس محافظه کار و اجتناب کننده از دعواهای سیاسیه.
جون 21, 2013 در 1:57 ب.ظ.
Ehsan Irani
البته شما باید رفتار سیاسی سایر کشورها، خصوصاً آنهایی که سالیان سال است منافع مردمشان را دنبال میکنند با دقت بیشتری تحلیل میکردید.
در این شکی نیست که اجازه شمارش آرای مردم، بر خلاف 88، از بالا صادر شد وگرنه همان اتفاقاتی که سال 88 میتوانست رخ دهد، حالا هم رخ میداد. در این صورت سوال پیش میاید که چرا این اجازه صادر شد. دلیل واضحش فشار غرب بر جمهوری اسلامی و نیاز مبرم «نظام» به پخش این پیغام «دموکراتیک» بودن انتخابات 92 در دنیاست، تا قدرت چانهزنی نظام را در میادین بینالمللی بالا ببرد. حال یک دولت غربی – در راستای منافعش – برای مخدوش کردن این شبه اعتبار بین المللی چه کاری میتواند تا سطح توقع جمهوری اسلامی بالا نرود؟ همان کاری که دولت کانادا کرد.
این انتخابات متاسفانه عواقب منفی هم داشت. کاهش سطح انتظارات ما از جمه این عواقب بود. ما از مرگ حتمی یک تصادف هولناک معجزهوار نجات پیدا کردیم (با انتخاب روحانی و تغییر موضع «نظام») ولی هنوز با سرطانی در حد تخمدان درگیریم؛ ولی مردم «فهیم» فکر میکنند سطح سرطان به پوست کاهش پیدا کرده.
جون 26, 2013 در 12:41 ق.ظ.
علی
جهت اشتراک
جون 9, 2020 در 3:52 ب.ظ.
جعفر
چرا جدیدا هیچکی توی وبلاگش نیست!!!!