اعتیاد بد بلای خانمان‌سوزی ست لامذهب. به معتاد جماعت هیچ رقم نمی‌شود اعتماد کرد. کسی که همه چیز را حاضر است بدهد تا برسد به وصال مخدرش -از سابستنس گرفته تا کار یا سکس یا هر زهرماری دیگر- می‌ترساند آدم را خیلی. اما وقتی بگردی بین آدم‌ها٬ می‌بینی همین معتادان در زمره‌ی دوست‌داشتنی‌ترین موجودات روی زمینند. دستکم این‌ها حاضرند برای یک چیزی جان بدهند. این‌ها اگر نبودند شاید الان  به جای اشتیاق می‌گفتیم اهمیت. این‌ها اگر نبودند شاید شور از اهمیت می‌افتاد اصلن. کدامتان بود این جمله‌ی قصار را که «دوستت دارم ولی به‌ت اعتماد ندارم» گفته بود؟ حالا اعتیادم به تو ترسانده بودت؟! ندانستی معتادت اگر نبودم دوستم نمی‌داشتی آن همه؟!